• وبلاگ : در حريم اهل بيت(ع)
  • يادداشت : پا گوش وايستادن
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    داستان مي نيمال :"راز گل سرخ "

    فرشته نمي دانست عشق چيست !

    از خداوند اجازه خواست تا به زمين برود

    عشق را ببيند و باز گردد

    خداوند گفت : ممکن است اسير عشق شوي و باز نگردي !

    فرشته سوگند خورد که باز گردد .

    خدا به او اجازه داد .

    او بالهايش را گذاشت و

    کنار کلبه مرد مومن و مهرباني "فرود" آمد .

    مدام از لاي لنگه در به خلوت او سرک مي کشيد.

    و هر روز مهري از او بر دلش مي نشست .

    روزي مرد او را ديد

    و لبخندي زد

    همان دم در دستان فرشته گل سرخي شکفت

    فرشته آن را بوييد و عطر عشق وجودش را سرشار ساخت .

    ازآن روز زندگي براي فرشته سخت دشوار شد .

    گاه عاشقانه به گل مي نگريست

    و گاه با آه و حسرت به آسمان نگاه مي کرد و مي گريست

    مرد که متوجه حال او شد تاب نياورد ....

    و دلي که بر دنيا نداشت را برداشت و پر پرواز فرشته شد .

    و هر دو به سوي خدا بازگشتند .

    امشب" جشن عرس " آنها در آسمان است .

    " دوست خوب پر پرواز به سوي پروردگار است "